فکر کردن به مدرسه و خوبیاش. قدم زدن تو راهروهاش. تنها جاییش که سخته اینه که باور کنی این درودیوار بدون یه سری آدما چقد تلخه.
یه بسم الله واسه ی شروع فصل جدید لازم دارم.. واسه اینکه به اون افقی که ترسیم کردم برسم.. متعهدتر از قبل.. فارغ از وحشت افقهای چهلسالگی!
پ.ن: بیخود نبود که خواجه حافظ اول دفترش نوشت حکایت دنیا رو...:که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها!