چندماه قبل در جلسه مادران به یک تفریح جدید پی بردم که میتوانم جهت گذراندن لحظات رقت بار جلسه، فرزند هر مادر را تشخیص دهم. سرگرمی جالب و گاه طنزآلودی بود. گاها آنچنان غرق در نقش صورت مادر در جهت حل معما میشدم که متوجه نبودم ممکن است این رفتارم موجب آزار یا سو برداشت کسی شود.
اینکه چرا بعد از این همه مدت یاد آن حرکت مضحکی که از سر شیطنت کودکانه خود کرده بودم افتادم چهره عجیبی بود که امروز در حین گشتن به دنبال شخصی در جمعیت، حرکت جستجویم را متوقف و میخکوب کرد. گویا در کسری از ثانیه تمام معادلاتی که در جلسه مادران برای هر مادر حل میکردم ناخودآگاه با نگریستن به چهرهی آن خانم به وجود آمد. و جالبتر آنکه جواب آن معادلات هدایت میشد به شخصی که اصلا تصورش هم نمیتوانستم بکنم!
یک لحظه، یک چهره، چندین معادله، جواب خطا...!
حتی همین جوابهای خطا حال آدم را خوب میکند. همه ی جوابهای غلط همیشه بد نیستند..!شاید حتی یک جواب خطا مطلوبترین جواب باشد...