سیپیآر بیمارستان جای جالبیست. آدمهایی که بیرون از آنند تندتند قدم میزنند، گریه میکنند، دعا میکنند، حالشان بهتر از بیماری که برای زنده ماندن با دستگاه بیماری که برای زنده ماندن با دستگاه شوک دست و پنجه نرم میکند نیست.
آدمهای بیرون از اتاق از یک چیز میترسند. از «نبودن»!

از نزدن ضربان قلب عزیزترین شخص دنیایشان، از جای خالی یک آدم.
اتاق شوک جای بد و جالبیست، تمام قولهای عالم پشت درش داده میشود! تمام خوبیهایش یادآوری میشود!
حالا چشمتان را ببندید. بدترین آدم زندگیتان را درون این اتاق تصور کنید. فرض کنید تنها کسی هستید که او دارد. به خوبیهایی که قبلا به شما کرده فکر کنید.
به جای خالیش،
نبود آدمها را هیچ کینهای پر نمیکند!
لطفا در زندگیتان یک اتاق سیپیآر، یک اتاق شوک داشته باشید!
و خوبیهای آدمهای بد دنیایتان را احیا کیند.
بعضی روزها امروزمان به فردا نمیرسند...
ستایش قاسمی