پرتو

در عین نوسان در تکامل.از روزنه به پرتو، شاید روزی هم سپیده..

پرتو

در عین نوسان در تکامل.از روزنه به پرتو، شاید روزی هم سپیده..

سلام خوش آمدید

۲۶ مطلب با موضوع «فصل سوم» ثبت شده است

از آنجا که رنج بزرگ‌شدن این چندسال اخیر بیشتر شده تقریبا به همان نسبت لذت هم‌نشینی با بعضی از آدم‌هایی که درست باید در لحظه کنارت باشند هم بیشتر شده. همان‌هایی که اگر حالت بد باشد فقط کافی‌ست پیغام کوتاهی به هم بدهید. کافی‌ست چشمانت را در لحظات تلخ ببندی و حالت را با این فکر ثبات دهی که به هرشکلی هم زندگی کرده‌ای این بعضی‌ها هنوز سر جای خود هستند و با قضاوت‌های نادرست دل‌آزرده‌ت نمی‌کنند. مکان جغرافیایی این اشخاص در اوربیتال اول زندگی ما جا می‌گیرد. 

اوربیتال اولی‌ها ویژگی خاص خود دارند. این افراد به دلیل نداشتن رفتار‌های نمایشی کمی سخت قابل تشخیص هستند. مخصوصا در این روزگار که صنعت و اقتصاد فضاهایی ایجاد می‌کنند که انسان‌ها گویی ناگزیر به رفتارهای نمایشی کوتاه مدت و ناپایدار خود می‌شوند. گرچه که آلوده نشدن به این فضاها نگرش دغدغه‌مند می‌خواهد و عزمی راسخ اما این حقیر تمامی این بیانات جامعه‌شناسانه را توجیهی بیش نمی‌پندارم. بگذریم. اصلا همین تشخیص دشوارشان برایم لذت رابطه را می‌سازند. همین‌که بلدند با کوچکترین رفتاری احساس و فکر خود را با تو شریک شوند. بلدند نقدت کنند، تحسینت کنند، شراکت حال خوب با تو را بلدند، و از همه مهم‌تر متعهدانه پای رابطه‌تان می‌ایستند. آن‌ها حتی اگر حضور فیزیکی نداشته باشند یاد و خاطره‌شان حکم اکسیژن در هوای ناسالم برای تمام گروه‌ها را دارند...

 

 

اینکه چرا این بدیهیات را ثبت می‌کنم علتی جز این‌که به خودم یادآور شوم نعمت‌های بزرگی در زندگیم جاری‌ست ندارد. نعمت‌هایی که اگر مبانی استدلالش همان صورت و ظاهر امر باشد، شاید حتی به‌خاطر رعایت نشدن همان رفتار‌های نمایشی تصویر اشتباهی در آدم‌های مهم زندگیم ایجاد کند. اوربیتال اولی‌های زندگی را باید جدی گرفت. آن‌ها ستون فقرات زندگی هر آدمی هستند.. 

 

شیخی از شیوخ روانشناس می‌فرمودند ایرانی‌ها به علت فراگیر شدن رانت در دستگاه‌های اداری و سازمانی به افسردگی مبتلا هستند. بالادست غمگین از عدم شایستگی لازم برای جایگاه و زیردست دلخور از جایگاهی که محق آن نیست. بلافاصله بعد از این اظهار، مطلبی که مدت‌هاست درگیرش بودم در ذهنم نقش بست. نمودار داینینگ کروگر حقیقت تلختری از درد جامعه من را فریاد می‌کشید. تلخی این ماجرا برمی‌گردد به قطع امید از علاج آن. اگر رانت به معنی گفته شده به دلیل آگاهی طرفین شناسایی شده باشد می‌توان امید داشت صورت مساله تشخیص داده شده. اما مبتلایان به نقاط ابتدایی نمودار را هرگز نمی‌توان متوجه صورت مساله‌ای کرد که خود نصف حل مساله ست..

 

 

 

پ.ن۱: گاه حتی خود شخص ماهم به این بیماری لاعلاج مبتلا می‌شویم. 

پ.ن۲: اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اکرمنی بنور الفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتک و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین

نه نوحی هست

تا از "موج و طوفان "برکشد ما را

نه موسایی
که بشکافد عصایش" آبِ دریا" را

نه ابراهیم
تا ناگه گلستان سازد از "آتش"خدایا....

 

پ.ن: در اینچنین حوادثى سوالى که برایم ایجاد میشود این است که چرا انقدر انسان هاى بى خاصیت از جمله خودم باید زنده باشیم و این عاشقان مثل شمع بسوزند پاى مردانگی و عشقشان...چقدر سخت خواهد بود یوم الحساب که پاسخ اینهمه خون را نمى توانى بدهى..

در جایگاه یک خواهر وقتی بزرگ شدن و رفتار بالغانه ش رو می بینم یه قربون صدقه خواهرواری تو دلم می رم که یه وقت پررو نشه..

 

پ.ن: یه وقتایی حس می‌کنم همین که هم خواهر داشتم و هم برادر ینی خوشبخت ترین آدم روی کره زمینم...

پرتو
طبقه بندی موضوعی