پرتو

در عین نوسان در تکامل.از روزنه به پرتو، شاید روزی هم سپیده..

پرتو

در عین نوسان در تکامل.از روزنه به پرتو، شاید روزی هم سپیده..

سلام خوش آمدید

از سه سال پیش٬ تا همین امروز٬‌ یعنی دقیقا خود خود خود همین روز٬ خیالم خوش بود که زینب بعد از دو سال دوری بینمون برمی‌گرده. شاید تنها راه آروم کردن خودم از غصه دوریش همین بود.

اما امروز یکی ته دلمو بدجور خالی کرد. می‌گفت پشت گوشتو دیدی برگشتن اونم دیدی.. می‌گفت خیالتو راحت کنم برنمی‌گرده...شک نکن!

اگه اون روزای تلخ ۸۸ رو ندیده بود٬

اگه امروز از رفقای ۵ سال پیشش حرف نمی‌زد٬

اگه از اینکه یه تنه پای همه چی وایساده نمی‌گفت٬

اگه لبخند تلخ بهم نمی‌زد از سر دردای این چندسال٬

شاید الان حرفاش باورم نمی‌شد..

شاید دلم این‌جور شور زینب رو نمی‌زد. 

ای کاش اون لحظه زینب پیشم بود.

ای کاش روزایی که اون دیده رو من نبینم..

 

پ.ن: گاه یک کوه به یک کاه به هم ‌می‌ریزد٬ البته نه از اون نوعی که شاعر مدنظرشه :)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پرتو
طبقه بندی موضوعی