پرتو

در عین نوسان در تکامل.از روزنه به پرتو، شاید روزی هم سپیده..

پرتو

در عین نوسان در تکامل.از روزنه به پرتو، شاید روزی هم سپیده..

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نعمت» ثبت شده است

ترمای اول بود. روی پله‌های جلوی سایت دخترا نشسته بودیم. یهو برگشتم به مهسای آبادیان نگاه کردم گفتم چقد اسمت با مسمّی‌ست! یهو همو برگشتن به حالت عجیبی نگام کردن گفتن: باز دوباره شاعر شدی سپیده..!

الان فهمیدم هر مه‌سایی که من می‌شناسم اسمش کاملا با مسمّی‌ست. مخصوصا همین مه‌سا سادات مولود. 

ترم‌های اول تصویری که ازش داشتم یک دختر باانگیزه و خانواده‌دوستی بود که با لهجه‌ی شیرینی که گاها به ماهم قرض می‌داد از تجربه‌های جدیدش از زندگی خوابگاهی برامون می‌گفت. تجربیات تلخ و شیرین. خوب و بد. از دلتنگی‌هاش. مشکلات خوابگاه. حراست. هم‌اتاقی. شب یلدا. کاملا درهم. یه‌جورایی ماهم با خاطراتش عجین شده بودیم. چند روز پیش هم که عکس از خوابگاه گذاشته بود ما تهرانی‌هام بغضمون گرفته بود از دیدن عکسا. 

 

اون‌چیزی که از همون اول توجه من رو به مه‌سا جلب می‌کرد صداقت و شفافیت وجودش بود. عین شیشه زلال. هر چقدر زمان بیشتر گذشت بیشتر این ویژگی بارزش رو توی اتفاقات جورواجور حس کردم.  و بعد از این چندسال حس می‌کنم از معدود افراد دوران لیسانسم محسوب می‌شه که واژه دوست رو عمیقا لایق می‌دونم براش. 

 

هروقت بهم می‌گفت من عاشق معلمی‌م می‌خواستم بهش بگم هستی اما خبر نداری. معلم خیلی از بچه‌هایی که می‌شناسنت و به‌ وجودت افتخار می‌کنن...

 

امیدوارم مسیری که انتخاب کرده و براش جنگیده و عمیقا هم دوسش داره رو با موفقیت طی کنه و ماهم همیشه توی آسمونمون از درخشیدن ماهمون لذت ببریم...

 

پ.ن: تولدت مبارک مه‌سای عزیز. خیلی خوب کردی اومدی به این دنیا. چون واقعا تلاشتو برای قشنگ‌کردنش می‌کنی...

 

از آنجا که رنج بزرگ‌شدن این چندسال اخیر بیشتر شده تقریبا به همان نسبت لذت هم‌نشینی با بعضی از آدم‌هایی که درست باید در لحظه کنارت باشند هم بیشتر شده. همان‌هایی که اگر حالت بد باشد فقط کافی‌ست پیغام کوتاهی به هم بدهید. کافی‌ست چشمانت را در لحظات تلخ ببندی و حالت را با این فکر ثبات دهی که به هرشکلی هم زندگی کرده‌ای این بعضی‌ها هنوز سر جای خود هستند و با قضاوت‌های نادرست دل‌آزرده‌ت نمی‌کنند. مکان جغرافیایی این اشخاص در اوربیتال اول زندگی ما جا می‌گیرد. 

اوربیتال اولی‌ها ویژگی خاص خود دارند. این افراد به دلیل نداشتن رفتار‌های نمایشی کمی سخت قابل تشخیص هستند. مخصوصا در این روزگار که صنعت و اقتصاد فضاهایی ایجاد می‌کنند که انسان‌ها گویی ناگزیر به رفتارهای نمایشی کوتاه مدت و ناپایدار خود می‌شوند. گرچه که آلوده نشدن به این فضاها نگرش دغدغه‌مند می‌خواهد و عزمی راسخ اما این حقیر تمامی این بیانات جامعه‌شناسانه را توجیهی بیش نمی‌پندارم. بگذریم. اصلا همین تشخیص دشوارشان برایم لذت رابطه را می‌سازند. همین‌که بلدند با کوچکترین رفتاری احساس و فکر خود را با تو شریک شوند. بلدند نقدت کنند، تحسینت کنند، شراکت حال خوب با تو را بلدند، و از همه مهم‌تر متعهدانه پای رابطه‌تان می‌ایستند. آن‌ها حتی اگر حضور فیزیکی نداشته باشند یاد و خاطره‌شان حکم اکسیژن در هوای ناسالم برای تمام گروه‌ها را دارند...

 

 

اینکه چرا این بدیهیات را ثبت می‌کنم علتی جز این‌که به خودم یادآور شوم نعمت‌های بزرگی در زندگیم جاری‌ست ندارد. نعمت‌هایی که اگر مبانی استدلالش همان صورت و ظاهر امر باشد، شاید حتی به‌خاطر رعایت نشدن همان رفتار‌های نمایشی تصویر اشتباهی در آدم‌های مهم زندگیم ایجاد کند. اوربیتال اولی‌های زندگی را باید جدی گرفت. آن‌ها ستون فقرات زندگی هر آدمی هستند..