مثل لاک بیرنگ، مثل ورنی روی جلد، مثل سلفن روی غذا، مثل شیشه شفاف تمام قدی که در فرودگاه بین ما و مسافران کشیده شده است، مثل چیزی که نیست اما هست..
غم، نه اتفاق زمانی یا حالت انسانی است، که موجودی است جاندار که نفس میکشد و در کنار ما زندگی میکند.
حسین وحدانی

چه توصیف زیبا و دقیقی بود...