- ۱ نظر
- ۰۱ اسفند ۰۰ ، ۲۰:۰۲
پیش از آنکه واپسین نفس را برآرم
پیش از آنکه پرده فرو افتد
پیش از پژمردن آخرین گل
برآنم که زندگی کنم
برآنم که عشق بورزم
برآنم که باشم
در این جهان ظلمانی
در این روزگار سرشار از فجایع
در این دنیای پر از کینه
نزد کسانی که نیازمند مناند
کسانی که نیازمند ایشانم
کسانی که ستایش انگیزند
تا دریابم
شگفتی کنم
بازشناسم
کهام؟
که میتوانم باشم
که میخواهم باشم؟
تا روزها بیثمر نماند
ساعتها جان یابد
لحظهها گرانبار شود
هنگامی که میخندم
هنگامی که میگریم
هنگامی که لب فرو میبندم
در سفرم به سوی تو
به سوی خود
به سوی خدا
که راهیست ناشناخته
پُر خار
ناهموار
راهی که باری در آن گام میگذارم
که قدم نهادهام
و سر بازگشت ندارم
بیآنکه دیده باشم شکوفایی گلها را
بیآنکه شنیده باشم خروش رودها را
بیآنکه به شگفت درآیم از زیبایی حیات
اکنون مرگ میتواند فراز آید
اکنون میتوانم به راه افتم
اکنون میتوانم بگویم که زندگی کردهام
مارگوت بیکل - ترجمه احمد شاملو
گرچه در عصرحاضر، کم نیستند کسانی که از «شعر» به عنوان «مشتی مُهمل» یاد میکنند، اما در دنیای ذهن من، شعر، به همان معنای ریشهای خود، برخاسته از فهم و درک و شعوری است که لزومی هم بر مقفی و موزون بودنش نیست. مثلا کسی که شعر بالا را سراییده هرگز به عنوان یک «شاعر» در وطن خود شناخته شده نبوده. اما به دید من، عبارت به عبارت آن برخاسته از فهم و درک عمیق و دقیقی از زندگیست. مثل همیشه من هم مثل سهراب معتقدم در دنیای اصیل ما، حتما شاعران وارثان آب و خرد و روشنیاند.
میگفت یکی از طراحیهای غلط بشر اختراع ساعت به شکل دایره بود. چون میچرخه و برمیگرده سر جای اولش. ولی وقتی برمیگرده جای قبل، خیلی چیزا عوض شده. اتفاقاتی که نیازمند نگاه میکروسکپیای هستن، اما توی سرعت زندگیمون٫ بیرحمانه توجه بهشون از دستمون در میره. شاید بهتر بود از لحظه تولد آدما، یه ساعت شنی میساختن تا به چشم خودشون این رفتن و برنگشتن و تموم شدن لحظهها رو واقعیتر ببینن.
پ.ن۱: ساعت شنی در اون ابعاد که خیلی فانتزیه. ولی این کاغذ، پر شدهش٬ جلوی چشممه تا یادم نره خیلی هم وقت ندارم..
پ.ن۲: اینکه داشتن این کاغذ جلوی چشممون کار درستیه یا نه، کاملا به شخصیت هر فرد برمیگرده. قاعدتا برای کسانی که بایدیفالت اضطراب مرگ دارند توصیه نمیشه. اما برای شخص من فایدهش بیشتر از ضررش بود که انجامش دادم.
پ.ن۳: متوجه غمزدگی پستهای اخیرم هستم. اما هیچکدام، مطلقا هیچکدام از نوشتههای اخیر، من رو به وادی افسردگی نکشیده.
پ.ن۴: همچنان در باب همین موضوع حرف دارم. اگر پر کردن این مربعها ادامه پیدا کنه حرف دارم..